[آنگاه که قوم مریم به جانب او آمدند و گفتند؛ ای مریم، عجب کاری منکر و ناپسندی کردی. ای مریم، خواهر هارون، تو را نه پدری ناصالح بود، و نه مادری بدکار. مریم با اشاره پاسخ آنها را به طفل حواله کرد، آنها گفتند؛ ما چگونه با طفلی که در گهواره است سخن بگوییم. طفل گفت؛ همانا من بنده خاص خدا هستم که مرا کتابی آسمانی و شرف نبوت عطا فرموده و مرا هر کجا که باشم برای جهانیان مایه برکت و رحمت گردانید. و تا زنده ام به عبادت، نماز و زکات سفارش کرد. و به نیکوئی با مادر توصیه نمود و مرا ستمکار نگردانید].(1)
هنگامی که زنان قومش به مریم تهمت زدند، عیسی به دفاع از مادرش پرداخت. عیسی بدون پدر از مادرش زاده شد و بی شک اگر او قادر به صحبت و دفاع از خود نبود مادرش در معرض اتهام قرار می گرفت.
عیسی در گهواره در ادامه صحبت خود مردم را ارشاد کرد و به خداپرستی دعوت نمود و گفت؛
[و سلام حق بر من باد روزیکه به دنیا آمدم و روزیکه از جهان بروم و روزیکه برای زندگانی ابدی آخرت باز برانگیخته خواهم شد].(2)
[318]
[خدا هرگز فرزندی اتخاذ نکرده که وی منزه از آنست (او قادر است) که چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد، گوید موجود باش، آن چیز بی درنگ موجود می شود. خدای یکتا پروردگار من و شما و همه عالم است، او را بپرستید که راه راست همین راه خداپرستی است].(1)
آری عیسی از همان نوزادی، مردم را دعوت به یکتاپرستی نمود و حجت را بر آنها تمام کرد. او را مسیح نامیدند، به خاطر وجود میمنت و به کسی که در وجودش بود و همیشه با مسح طهارت و پاکی ها، خود را از گناه مصون می داشت. او بیماری را مسح نمی کرد مگر آنکه زود شفا می گرفت و هنگام تولدش جبرئیل با بالهایش او را مَسح نمود، تا از شر شیطان در امان باشد. به راستی این بیان قاطع که از دهان یک نوزاد خارج می گردد نیازی به جهت و برهان دیگری بر عفت و پاکدامنی مریم ندارد. حکمت خدا که طفل را در بدو تولد توان سخن گفتن بخشیده و به پیغمبری برگزیده است، بطور مسلم دلیل برائت مریم و آیت و معجزه ای روشن بر طهارت او است. زیرا خدایی که نوزاد را در این سن به سخن آورده، قادر است که مانند این طفل را بدون پدر بوجود آورد.
پس قوم دریافتند که این کودک با خواست خدا خلق شده و باید دست از ملامت و سرزنش مریم بردارند و حیثیت او را مورد تردید قرار ندهند و فتنه و آشوب برپا نکنند.